داعشیا آنچه به «دولت اسلامی عراق و شام» موسوم است، بهعنوان شاخهای از جریان القاعده تلقی میشود که پس از جهشهای ژنتیکی ـ سیاسی به گروهی شورشیو بیرحم تبدیل شده است. این گروه که یکی از رادیکالترین گروههای افراطگر است، از اواسط سال 2013 اعلام موجودیت کرد و پس از آن توانست بهسرعت بخشهای قابلتوجهی از سوریه و عراق را تحت کنترل خود درآورد. علاوه بر این گروههای افراطگرایی در نیجریه و لیبی نیز با ابوبکر البغدادی ـ سرکرده این جریان ـ بیعت کرده و بدین ترتیب چهار کشور کموبیش درگیر مسئلهای به نام داعش شدند.
محمدتقی جهانبخش/ کارشناس افغانستان و پاکستان
نزدیک به چهار دهه ناامنی، افغانستان را به کشوری «فرومانده» تبدیل کرده که در آن امنیت مقولهای کمیاب و شکننده است. در دوره پساطالبان هر چند تلاشهایی در راستای بهبود وضعیت سیاسی، اقتصادی و امنیتی افغانستان توسط دولت مرکزی و بازیگران خارجی در این کشور صورت گرفته است، با اینحال وجود ریشههای عمیقافراط، خشونت و قومگرایی، این ظرفیت را دارد تا هر لحظه افغانستان را وارد مرحله جدیدی از خشونت و ناامنی نماید.
در ماههای اخیر کموبیش اخباری مبنیبر حضور عناصر جریان تروریستی داعش در افغانستان به گوش میرسید که البته غالباً از سوی مقامات این کشور رد میشد. تا اینکه بالا گرفتن درگیریهای این جریان با گروه طالبان و نیز آغاز مبارزه آن با دولت مرکزی، مقامات را ناگزیر از تأیید حضور داعش در افغانستان نمود. در روزهای اخیر تحولی که بیشازپیش خطرداعش را برای مقامات به سطح آورده، خبر حمایت جریان حزب اسلامی گلبدین حکمتیار از داعش در تقابل میان این گروه و طالبان افغانستان بوده است. اگر چه حمایت حزب اسلامی از داعش تکذیب شد اما حزب اسلامی در حالی پیوستن خود را به داعش رد کرد که گزارش های تایید نشده حاکی از آن است گروه داعش، بیعتحزب اسلامی را رد کرده و عضویت آن را نپذیرفته است.
انتشار این خبر با توجه به سوابق حکمتیار، واکنشهایمختلفی را در داخل و خارج افغانستان برانگیخته است. این نوشتار در پی آن است تا ابعاد مختلف انتشار خبر حمایت حزب اسلامی از داعش را مورد واکاوی قرار داده و چرایی چنین اقدامی را به بحث بنشیند.
بهنظر می رسد این سفر نقش مهمی در گسترش روابط دو کشور و حل برخی مناقشات سیاسی که بر روابط دو کشور سایه انداخته است، داشته باشد. مهمترین اتفاقی که می تواند به عنوان دستاورد این سفر محسوب شود، امضا قرارداد جامع امنیتیمیان دو کشور است. انعقاد این قرارداد بخش قابل توجهی از نگرانی های امنیتی دو کشور را برطرف خواهد نمود.
مسئلهدیگری که در روابط دو کشور مطرح است، مقوله تولید و قاچاق مواد مخدر در افغانستان است. سرریز تبعات قاچاق مواد افیونی به کشورمان، آسیب های اقتصادی، اجتماعی و انسانی فراوانی را متوجه جمهوری اسلامی ایران نموده است. هرچند مبارزه با مواد مخدر در عالی ترین شکل ممکن توسط کشورمان صورت می گیرد اما مسئله مبارزه با کشت، تولید و فرآوری مخدر علیرغم تبلیغات کشورهای فرامنطقه ای و سازمان های بین المللی، مورد توجه جدی نبوده است. جمهوری اسلامی ایران می تواند در امر ترویج کشت های جایگزین خشخاش در افغانستان نقش فعالی ایفا نماید که نتایج امنیتی و اقتصادی آن در کنار کاهشآسیب های مصرف و قاچاق مواد مخدر درون کشور قابل توجه است.
مهاجرینافغان، مسئله دیگری در روابط دو کشور است. حضور بیش از دو میلیون مهاجر غیرقانونی افغان در کشورمان یکی از چالش های جدی پیش روی دولتمردان است. عدم سازماندهی مهاجران آسیب های امنیتی، اقتصادی و اجتماعی فراوانی داشته ودارد. بازگشت مهاجران یا لااقل سازماندهی و نظام مند کردن فعالیت آنان در ایران می تواند در سطح سران دو کشور در این سفر مورد بررسی قرار گیرد.
مسئلههیرمند و حقابه ایران از این رود نیز یکی از محورهای مناقشه آمیز در روابطدو کشور محسوب می شود. منطقه سیستان در طول تاریخ از محل آب هیرمند سیراب می شده و حیات اجتماعی و اقتصادی این منطقه بستگی تام به آب این رودخانه دارد. در سال های اخیر به دلایل مختلف ایران از حقابه خود از هیرمند محروم بوده و این امر زندگی اقتصادی و اجتماعی این منطقه را به سمت نابودی برده است. استیفای حقابه ایران و رسیدن به راه حل های منطق و عملی می تواند رونقدوباره ای به کشاورزی، آبزی پروری و زندگی در سیستان ببخشد.
علاوهبر این موارد، رفع موانع گمرکی، گسترش مبادلات اقتصادی میان دو کشور و فعال کردن ظرفیت های اقتصادی کشور جهت کمک به توسعه و پیشرفت افغانستان از جمله انعقاد قرادادهایی به منظور استفاده افغانستان از بندر چابهار می تواند در دستور کار سران قرار گیرد. از آنجا که افغانستان کشوری محصور در خشکی است، استفاده از بندر چابهار جهت واردات و صادرات در باز شدن گره های ژئوپلیتیکی این کشور نقش موثری خواهد داشت و می تواند به توسعه اقتصادی و امنیتی آن کمک به سزایی نماید.
انتظارمی رود مسائل فوق که عمده ترین مسائل فیمابین دو کشور هستند مورد توجه مسئولین و سران دو کشور قرار گیرند. در دنیای جدید عمق استراتژیک نه وجود تجهیزات و تاسیسات در دیگر کشورها که عمق دوستی و برادری میان ملت هاست. بیتردید رفع این چالش ها موجب تحکیم دوستی و گسترش برادری میان دو کشور خواهد شد.